تعریف خشم در روانشناسی
برخی افراد با مراجعه به روانشناسان از آنها تقاضا می کنند که خشم شان را رفع کنند. در حالی که اگر خشم مثبت باشد می تواند به ما کمک کند تا در زندگی روند درستی را در پی بگیریم. در واقع با تعریف خشم در روانشناسی متوجه این نکته می شویم آن خشم منفی که شبیه پرخاشگری است باید اصلاح شود و حضور خشم به ذات چیز بدی نیست. ما دارای پنج هیجان اصلی هستیم: شادی، غم، خشم، ترس و نفرت. پس خشم یک هیجان ذاتی است که همه ی ما در اختیار داریم. اما اینکه کجا و به چه وسیله ای از آن استفاده کنیم اهمیت دارد. مثلا وقتی کسی حق مرا پایمال کرده می توان از خشم در جهت احقاق حق استفاده مثبت نمود. اما خشم منفی همان پرخاشگری است که باعث می شود اعتبار اجتماعی ما کاهش پیدا کند.
خانواده های سخت گیر فرزندان خشمگینی را تحویل جامعه می دهند. خانواده ی سخت گیر به این دلیل که به فرزندان اجازه نمی دهد آن گونه که خود می خواهند رشد کنند و از آزمون و خطای خود بیاموزند. مدام آنها را سرزنش می کندو باعث خشمگین شدن فرزندان می شوند. از سوی دیگر خانواده های آسان گیر نیز تولید خشم می کنند. یکی از دلایل مهم این است که خانواده های آسان گیر قوانین درستی در برخورد با فرزندان خود ندارند؛ و باعث می شوند در فرزندان شان این تفکر شکل بگیرد که در جامعه نیز خط قرمز های پررنگ و منسجمی وجود ندارد. درنتیجه وقتی با خط قرمزهای کم رنگ خانواده وارد جامعه می شوند می بینند که جامعه پذیرای آنها نیست.
انواع خشم در روانشناسی
حال به تعریف خشم در روانشناسی و انواع آن می پردازیم. ما گاه نسبت به خود خشم داریم که خشم منفعلانه است. گاه به دیگری خشم داریم که پرخاشگری است. گاه خشم ما منفعل پرخاشگرانه است یعنی هم به خود و هم به دیگری خشم داریم که از بدترین نوع خشم هاست. یک نوع خشم هم وجود دارد که خشم قاطعانه است. فرزندانی که در خانواده های آسان گیر رشد می کنند بیشتر به سمت خشم منفعلانه پیش می روند. یعنی با خود فکر می کنند که خودشان بد هستند و دیگران درست رفتار می کنند. و فرزندانی که در خانواده های سخت گیر رشد می کنند بیشتر به سمت خشم همراه با پرخاشگری پیش می روند. یعنی فرد فکر می کند که خودش درست رفتار می کند و رفتار طرف مقابل اشتباه است. اما فرزندان منفعل پرخاشگر از خانواده هایی می آیند که تلفیقی از این دو است. فرد می اندیشد که هم خودش بد است و هم دیگران بد هستند و یک جامعه ی سیاه برای خود می سازد.

چه کسی می تواند خشم خود را کنترل کند؟
کسی که از خشم خود آگاه باشد می تواند آنرا کنترل نماید. افرادی که می توانند خشم خود را مدیریت کنند احساس بهتری نسبت به خودشان دارند؛ این افراد بیشتر با خود در صلح هستند. افرادی که به سمت خشم حرکت می کنند احساس می کنند جز خشم ابزاری برای دفاع از خود ندارند. آنها احساس می کنند مهارت دیگری برای گفتن حرف خود به طرف مقابل ندارند. در حالی که اگر بدانند مهارت های مثبتی دارند، می توانند با همان مهارت ها خود را در بحث ها نجات بدهند. آموزش هایی که در زمینه ی مدیریت خشم داده می شود می تواندتاحدزیادی به این افراد کمک کند. در مقوله ی تعریف خشم، در روانشناسی با یک سری عوامل بیرونی یا چکاننده مواجه می شویم که عاملی بر تولید خشم هستند. چکاننده های بیرونی مثل بوق زدن ماشین، سر و صدای بلند، فریاد زدن شخصی در جمع یا دیدن شخصی که تمایل به دیدار او نداریم می باشد. چکاننده های درونی بیشتر فیزیکی هستند مثل تعریق، ضربان قلب، تیر کشیدن دست، سر درد، و چیزهایی از این دست که ما را به سمت خشم می برند. بعضی از انسان ها بر اساس مغز لیمبیک یا غریزه عمل می کنند که در آنجا جنگ و گریز اتفاق می افتد. زیر قشر مخ در آمیگدال یا بادامه، تالاموس یا هیپوتالاموس مراکز جنگ و گریز هستند. نوروگلیا مواردی هستند که برای نورون ها، غذا درست می کنند و کار تمیز کردن را بر عهده می گیرند. زمانی که ما به سمت خشم می رویم نوروگلیا نمی توانند کار درست خود را انجام دهند و در نتیجه سیستم درونی بدن دچار آسیب می شود.

چه چیز باعث تداوم پرخاش در افراد پرخاشگر می شود؟
بخشی از تداوم پرخاشگری به افرادی مرتبط است که در برابر فرد قرار می گیرند. این فرد یا می ترسد یا درست مثل فرد پرخاشگر واکنش نشان می دهد. کسی که درست مثل آن فرد واکنش می دهد رفتار فرد پرخاشگر را تایید می کند. ولی اگر بتوانیم طوری رفتار کنیم که نشان دهیم فرد قاطعی هستیم به روی قشر مخ می آییم و کورتکس با آموزش ها و مهارت هایی که دیده به ما کمک می کند. حالت دوم زمانی است که فرد پرخاشگر، پرخاش خود را برای دیگری تعریف می کند و آن دیگری سکوت می کند یا او را تشویق می کند. مورد بعدی این است که فرد رفتار خود را در ذهن خود بازنگری کرده و به خود لبخند می زند و خود را تایید می کند.
در تعریف خشم گفتیم بدترین نوع خشم حالت منفعل پرخاشگرانه است. ما همیشه به دنبال حفظ موقعیت و رسیدن به هدف هستیم. فرد منفعل موقعیت را حفظ می کند اما به هدف نمی رسد. فرد پرخاشگر حفظ هدف میکند اما حفظ موقعیت ندارد. فرد منفعل پرخاشگر نیز هر دو را از دست می دهد. این حالت چهارم یعنی فرد قاطع است که هم حفظ موقعیت می کند و هم هدف را به دست می آورد. زیر قشر مخ بحث جنگ و گریز است و روی قشر مخ بحث حل مسئله. بحث حل مسئله از سه قسمت تشکیل می شود: تفکر، برنامه ریزی و عمل. این همان شالوده ای است که خشم هم در خود دارد اما در آنجا این موارد با هم جابجا می شوند. در حل مسئله ابتدا تفکر است، سپس برنامه ریزی و بعد از آن عمل. اما در خشم، اول عمل اتفاق می افتد. شاید برنامه ریزی هم دوم باشد، و بعد از تمام شدن قضیه تفکر اتفاق می افتد. حالا با یادگیری مناسب مهارت های خشم، و مهارت های مدیریت هیجان خیلی از این مسائل از بین می روند زیرا رفتار مبتنی بر تفکر بسیار قدرتمند عمل میکند.
تعریف خشم در روانشناسی
خشم یک واکنش طبیعی است که همه ما آن را بارها و بارها تجربه کرده ایم. اما وقتی خشم تبدیل به پرخاشگری می شود به یک مشکل اساسی تبدیل می شود . داد زدن و ابراز خشونت یک روش برای آزاد کردن خشم است و امکان دارد باعث بوجود آمدن مشکلاتی در جامعه شود . تمام این رفتارها ممکن است به صورت اتفاقی و بی دلیل به وجود بیاید و نتیجه یک موقعیت ناامید کننده باشد. در هر حال کنار آمدن با یک آدم پرخاشگر بسیار دشوار است . خشم و خشونت یک احساس کاملا طبیعی است که در تمام دوران زندگی آن را حس کرده ایم چه در وجود خودمان و چه در دیگران و اصولا خشم و خشونت ار هر نوع آن می تواند برای ما و دیگران ناراحت کننده باشد و باعث دلهره و اضطراب شود چون امکان دارد بسیار اتفاقی و ناگهانی به وجود بیاید و باعث به وجود آمدن رفتارهای بسیار غیر متعارف و غیر قابل پیش بینی شود. خشم یک واکنش لحظه ای است که وقتی احساس ترس یا خطر می کنیم و یا وقتی کسی با ما بدرفتاری می کند خودش را نشان می دهد.
انواع تهدید ها ممکن است فقط جسمی نباشد مثل تجاوز ، از دست دادن شغل ، مشکلات مالی، احساس گناه ، حسادت هم می تواند موجب پیدا شدن خشم در ما شود . همه خشم ها یک احساس منفی هستند که به صورت طبیعی با افکار خصمانه و رفتارهای نامناسب و ناسازگار همراه بوجود آمده و آسیب رسان هستند . خشم معمولا در جواب اعمالی مانند بی احترامی ، تهدید، تحقیرخودش را نشان می دهد. خشم سبک های تفکر خاصی دارد خشم به ما انرژی می دهد . ابراز خشم کلامی و فیزیکی راهی برای هشدار نارضاینی از دیگران است. به عنوان مثال می توان از خشم کلامی نام برد که شامل فریاد ، دعوا و مشاجره می شود. خشم را می توان با انداختن کتاب روی زمین شکستن ظرف کوبیدن و مشت زدن به دیوار بیان کرد و کاهی اوقات خشم به بیرون فرد هدایت میشود که در این موقع از آن به عنوان یک نشخوار درونی نام میبریم با این توضیحات در می یابیم که خشم یک مسئله بسیار مهم است و در برخی از جنبه های زندگی مثل سلامت روح و روان ، رضایت از ازدواج و پیشرفت در حرفه و شغل و غیره عاقبت مشخصی دارد . خشم قسمتی از تاریخ بیولوژیک ماست قسمتی از جنگ و گریز و جواب بی عدالتی است.
بر اساس تعریف خشم در روانشناسی خشم یکی از علل افسردگی است و افسردگی به عنوان احساس مکرر اندوه و غم و غصه و کم شدن علاقه به مدت دو هفته مشخص می شود . خشم هم سرکوب می شود هم میتوان آن را آشکارا ابراز کرد و مقدار و شدت آن بسته به افراد مختلف متغیر است و اگر فرد افسردگی داشته باشد کاملا متفاوت است . از بین رفتن انرژی ناامیدی و افکار خود آزار و خودکشی از علائم آن هستند .
علائم هشدار دهده خشم عبارتند از :
- تپش قلب و فشارخون
- انقباض مردمک چشم
- انقباض عضلات
- تغییر رنگ صورت گرم شدن و یخ شدن
- بی حس شدن قسمت های مختلف بدن
- مشکل و تغییر در تنفس
هر واکنش و هیجان منفی مثل خشم وقتی بروز داده نشود و در اصل بلعیده شود آثار بدی به همراه دارد. در بیماری های روان تنی می توان گفت کدام هیجان باعث به وجود آمدن کدام علائم جسمی می شوند که گاها با مشکلات پوستی مثل خارش و یا کهیر همراه هستند، مثل مشکلات گوارشی که از اضطراب بوجود می آیند . انرژی منفی و خشم در درون یک فرد همانند یک فنر است که هر روز فشرده تر می شود و زمانی می رسد که این فنر تاب نمی آورد و این حالت را همان خشم انفجاری یا به اصطلاح از کوره در رفتن می گوییم . خشم مانند شادی و ناراحتی و عشق و تنفر از اولین احساسات انسان است. این احساسات با زندگی اولیه آدمی متصل است و در طول دوران زندگی او به تکامل می رسد . در واقع مداومت در خشم باعث خراب شدن روبط می شود و در طولانی مدت باعث آسیب رساندن به بدن می شود. از علایم خشم می توان خشونت کلامی و غیر کلامی را نام برد که از تن صدا و صدای فرد می توان متوجه عصبانیت آن شد. گاها عصبانیت و خشم را از روی زبان بدن هم می توان فهمید مثلا سعی می کنیم خودمان را از حد معمول بزرگتر نشان دهیم یا اینکه خیره می شویم و گاهی اوقات اخم می کنیم و مشت خود را گره میکنیم. خشم از طریق خودآگاهی کنترل می شود تا باعث ایجاد رفتارهای خشونت آمیز یا پرخاشگرانه و خود آزاری نگردد همه ما گاها عصبانی و خشمگین می شویم اما این خشم زمانی موجب دردسر میشود که سلامت فرد را به خطر بیاندازد. خشم و عصبانیت به ما احساس بدی می دهد و باعث می شود بدون در نظر گرفتن عاقبت و خطرات آن به کارهای بیهوده ای دست بزنیم. برای همین افر اد معمولا در تلاش هستند خشم خود را سرکوب کنند. خشم اشتباهی یک واکنش نسبت به اشتباه فردی که مرتکب شده و راهی برای انتقال حس است جامعه میگوید خشم خطرناک است و باید در روایط خشم خود را پنهان کرد اما تحقیقات نشان می دهد پنهان کردن خشم در روابط نزدیک مثل همسر ، خانواده ، دوستان می تواند آسیب زننده باشد . نمایان شدن خشم اگر با هدف بهبود تخلیه هیجان و پیدا کردن راه حل باشد به نفع یک رابطه است. تعریف خشم در روانشناسی
ابراز خشم در روانشناسی – خشم عصبانیت – تعریف خشونت در روانشناسی – نظریه های روانشناسی خشم – بیماری خشم – تعریف عصبانیت در روانشناسی – راههای کنترل خشم از دیدگاه روانشناسی