وسواس فکری عملی
وسواس فکری عملی اختلالی روانی است که در آن فرد دچار افکاری با ماهیت نفرت انگیز و ناخوشایند می شود. این افکار وسواسی فراتر از نگرانی های روزمره هستند و فرد آنها را به عنوان افکاری غیر منطقی و نامناسب شناسایی می کند. بیمار در مواجهه با افکار وسواسی به گونه ای سعی می کند تا به مقابله با آنها بپردازد و آنها را از خود دور سازد. واقعیت این است که وسواس ها چه فکری و چه عملی باعث ایجاد اختلال در عملکرد افراد می شوند. با وجودی که سابقه ی شناسایی این بیماری به بیش از ۱۷۵ سال پیش باز می گردد، اما تشخیص و درمان افرادی که به وسواس فکری عملی دچار بوده اند به زمان زیادی نیاز داشته است. این تاخیر در درمان به دلایلی از این قبیل رخ می داده است که افراد دچار وسواس به خاطر ترس یا خجالت سعی در پنهان کردن علایم خود می نموده اند؛ و یا عدم آگاهی کافی در خصوص این بیماری باعث می شده که بیماران ندانند این علائم درمان پذیر هستند. نتایج مطالعاتی که اخیرا انجام شده است نشان می دهد که ۹۴٪ افراد در ۱۳ کشور و در کل ۶ قاره، افکار مزاحم و ناخواسته را تجربه می کنند. البته باید به این نکته نیز توجه کنیم که امروزه با قرار گرفتن مداوم در معرض خبرهای رسانه های مختلف که درباره ی بسیاری از تهدیدهای احتمالی هشدار می دهند، بسیاری از افراد مستعد نشان دادن افکار وسواسی هستند. شاید نتوان گفت که این اخبار رفتارهای وسواسی را ایجاد می کنند اما می توانند زمینه ساز آن باشند. اما نکته ی مهم این است که اگر محتوای وسواس فکری عملی و رفتارهای اجباری، از طریق اختلال های روانشناختی بهتر توجیه شوند، نباید تشخیص وسواس داده شود. زیرا ممکن است در مواردی علایمی شبیه به وسواس وجود داشته باشد، اما این علایم با سایر اختلال ها بهتر تبیین شوند.

وسواس فکری عملی
معیارهای تشخیصی وسواس فکری عملی
برای تشخیص وسواس فکری عملی در یک فرد، وی باید دچار افکار یا اعمال وسواسی شدید باشد به حدی که این افکار و اعمال به نوعی در زندگی فرد اختلال ایجاد نماید و یا زمان زیادی از او را تلف کند. برای همه ی افراد در تمام جهان ممکن است که گاه افکار مزاحم و ناخواسته را تجربه کنند. در نتیجه وجود وسواس های فکری و رفتارهای وسواسی در فرد برای تشخیص اختلال وسواس لازم است اما کافی نیست. نکته ی مهم برای این تشخیص تعیین میزان و شدت ناراحتی یا ناتوانی در هنگام بروز علایم است. در راستای رسیدن به این تشخیص می توان از بیمار پرسید که آیا هرگز در هنگام رفتن به سر کار و یا محل تحصیل و انجام هر گونه کار یا مسئولیتی که به او سپرده شده است، به دلیل وسواس فکری عملی دچار تاخیر شده است و یا روابط فردی و اجتماعی او از علایم وسواس لطمه دیده است یا خیر. نمونه هایی رایج از افکار پرخاشگرانه و یا خشن در بیماران مبتلا به وسواس فکری عملی ، افکاری از این دست هستند که فرد بار کارهای خود باعث آسیب رساندن به افراد مورد علاقه ی خود بشود(مانند غرق کردن کودک خود)، و یا به افراد آسیب پذیر صدمه بزند( هل دادن فرد ناتوان به زیر قطار)، و یا باعث آسیب زدن به خودش بشود. نمونه های دیگری از افکار وسواسی شامل تصوراتی ناراحت کننده همچون آزار جنسی و یا اجساد مثله شده می باشد. نمونه هایی متداول از افکار وسواسی جنسی، پرداختن به فعالیت های جنسی مشمئز کننده همچون ارتباط با محارم و یا پیشنهاد جنسی گستاخانه به افراد غریبه می باشد. آنچه در ارزیابی وسواس های فکر جنسی باید در نظر گرفت این است که این نوع افکار به شکل ناخواسته و مزاحم تجربه می شوند. در نتیجه باید آنها را از رویاپردازی های جنسی متمایز دانست.
طبقه بندی وسواسهای فکری
وسواس های فکری به چند دسته تقسیم می شوند:
- ترس از آلودگی. شایع ترین افکار وسواسی گزارش شده در این دسته قرار می گیرند. این دسته از افکار شامل نگرانی درباره ی میکروب ها و عدم پاکیزگی و مواردی کلی همچون مواد شوینده، مواد حلال و اشعه ی رایانه می باشد. در این دسته از افکار وسواسی مواردی از قبیل نگرانی بیش از حد از آلوده کردن دیگران نیز قرار می گیرد که کمتر متداول است.
- شک و تردید درباره ی اعمال یا گفتار خود. دومین دسته از شایع ترین افکار وسواسی می باشند. از رایج ترین نمونه های آن می توان به نگرانی درباره ی دری که قفل نشده باقی مانده، شیر آبی که باز مانده و …اشاره کرد. این افکار تقریبا درباره ی هر فعالیتی فرد را دچار این تردید می کنند که آیا آن را با احتیاط کافی انجام داده است یا خیر. و فرد دچار این نگرانی و ترس می شود که به دلیل کارهای او به افراد دیگر صدمه و آسیب وارد شود.
- افکار غیر قابل پذیرش یا تکانه هایی که به خود فرد یا دیگران مربوط می شود. محتوای این دسته از افکار وسواسی، پرخاشگرانه، خشونت آمیز یا جنسی است و شامل ایده های مذهبی کفر آمیز یا توهین به مقدسات است. گاه درمانگرانی که با این وسواس های فکری آشنا نیستند، برای آشکارسازی این افکار خیلی سریع به ارزیابی خطرناک بودن بیمار می پردازند. متاسفانه این نوع واکنش درمانگر می تواند در افراد مبتلا این اعتقاد را که آنها برای خود یا دیگران خطرناک هستند تقویت کند. اما طبق تعریف باید در نظر داشته باشیم که وسواس های فکری عملی به شکل ناخواسته و مزاحم تجربه می شوند.
- نگرانی هایی درباره ی تقارن، نظم، کامل بودن، دقیق بودن، و نیاز به حفظ یک روش خشک و انعطاف ناپذیر. متداول ترین نمونه برای این رفتار، نگرانی فزاینده ی شخص درباره ی این است که به اشیای متعلق به او دست زده نشود و یا تغییری در آنها ایجاد نشود. فرد نیاز دارد که طبق الگویی خاص منظم باشد و به عنوان مثال اگر تصاویر درست آویخته نشوند و یا کتاب های یک قفسه در ردیفی منظم نباشند، فرد احساس ناراحتی می کند. چنین افرادی برای حرف زدن و نوشتن با نظمی خاص از واژه ها استفاده می کنند و یا در لباس پوشیدن تقارن خاصی را رعایت می کنند.
- سایر افکار وسواسی “گوناگون” که با مقوله های بالا هماهنگی و تناسب زیادی ندارند. متداول ترین نمونه در این دسته شامل داشتن افکاری راجع به اعداد خوش یمن و بد یمن است. نیاز به یادآوری جزییات غیر ضروری و بی اهمیت مانند تعداد خانه ها و شماره ی وسیله ی نقلیه، نسبت دادن معانی خاص به رنگ های خاص، و متکی بودن به ترس های خرافی از جمله ی این افکار وسواسی هستند. این افکار وسواسی شامل هر نوع افکار و تصورات دیگری از قبیل عبارت هایی از یک فیلم، چهره ی کاراکترهای کارتونی، اصوات و کلمات و یا موسیقی که عناصری از وسواس فکری را در بر دارند می شوند.
طبقه بندی رفتارهای وسواسی یا اجبارها
رفتارهای وسواسی را نیز مانند وسواس های فکری می توان به چند دسته طبقه بندی نمود:
- شستشو و تمیز کردن مکرر. شستشو و تمیز کردن مکرر یکی از دو دسته ی بسیار متداول از رفتارهای وسواسی است. نمونه ی بسیار شایع از این رفتار، شستشوی بیش از حد دست ها و تمیز کردن خانه است. در این دسته از رفتارها اقداماتی خاص برای پیشگیری از تماس با آلودگی ها، مانند استفاده از دستکش یا دوری کردن از افراد “آلوده” در ایستگاه اتوبوس یا قطار انجام می دهند. و یا از روش های تکراری برای جلوگیری از گسترش آلودگی استفاده می کنند( مانند تمیز کردن بدن با نظم و ترتیبی خاص در زیر دوش و یا عوض کردن لباس های کار در منزل با الگویی خاص).
- وارسی های غیر ضروری. این رفتار دومین دسته از وسواس های رفتاری متداول می باشد. شایع ترین نمونه ها در این رفتار شامل وارسی کردن محیط فیزیکی برای کسب اطمینان ( قفل بودن درها، بسته بودن پنجره ها، خاموش بودن اجاق گاز و …)، و نیز وارسی اینکه خود فرد ناخواسته به دیگران آسیبی وارد نکند می باشد( مانند نگاه کردن به آینه ی ماشین برای اطمینان از اینکه ناخواسته به عابر پیاده نزند). این وارسی ها به منظور کنترل کردن برای اشتباه نکردن انجام می شوند و یا وارسی مواردی که فرد ناخواسته کاری کرده و یا حرفی زده باشد که موجب ناراحتی دیگران شده باشد ( مرور ذهنی رویدادها و یا گفتگوهای گذشته).
- تکرار عبارت های خاص و یا انجام دوباره ی فعالیت های روزمره ی خاص. در این دسته از رفتارها متداول ترین نمونه ها، روشن و خاموش کردن چراغ، نشستن و بلند شدن از روی صندلی و یا بیرون رفتن از در و دوباره برگشتن است. این رفتار تقریبا شامل هر فعالیت متداول و روزمره ای مانند گذاشتن اشیا روی میز، تکرار کلمات و عبارت ها با صدای بلند و یا در دل می شود. شخص این کار را تا زمانی ادامه می دهد که احساس کند آنها را به درستی انجام داده است.
- شمارش های اجباری. متداول ترین نوع رفتار وسواسی از این دسته ترجیح دادن اعدادی خاص است. رفتارهایی همچون شمردن تعداد کاشی های سقف، یا تعداد افراد حاضر در اتاق یا تعداد قدم های برداشته شده در طی یک مسافت از این دسته می باشد.
- تنظیم و آراستن اشیا به گونه ای که همه ی آنها مرتب و با نظمی خاص قرار بگیرند. نمونه های ی متداول در این دسته رفتارها شامل قرار دادن اشیا با نظمی خاص در قفسه ها و مرتب کردن آنها بر اساس رنگ و یا آویختن لباس ها در جالباسی از یک جهت خاص می باشد.
- نیاز به پرسیدن، گفتن یا اعتراف کردن. نمونه های این رفتار وسواسی شامل نیاز به کسب خاطر جمعی از دیگران به صورت مداوم و شنیدن عقاید دیگران است. به عنوان مثال این افراد نیاز دارند تا در مورد نگرانی های جسمی با حرف های دیگران خاطر جمع شوند و یا برای انجام کاری از دیگران کسب اطمینان خاطر کنند. این افراد نیاز به اعتراف به اعمال و افکاری دارند که از نظر آنها اشتباه است، مانند اعتراف به جرمی که فرد مرتکب نشده است و یا صادق بودن بیش از حد و اجبار گونه نسبت به فرد مورد علاقه.
بر اساس معیارهای تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی ، در تشخیص وسواس بیمار نباید هم دچار وسواس فکری و هم وسواس عملی باشد. این بیماران را می توان در سه دسته طبقه بندی کرد: بیماران مبتلا به وسواس های فکری خالص، بیمارانی که فقط به اجبارهای ذهنی می پردازند، و بیمارانی با کندی وسواس گونه ی اولیه.
اختلال وسواس فکری عملی و تشخیص افتراقی
اختلال وسواس فکری عملی اختلالی شایع است که باعث ناتوانی فرد می شود و در صورت عدم درمان به موقع می تواند سیری مزمن پیدا کند. به همین دلیل شناخت انواع گوناگون فرعی آن و تشخیص افتراقی آن با سایر اختلال ها اهمیت بالایی دارد. در حال حاضر تعیین یک دلیل خاص برای وسواس فکری عملی ممکن نیست اما می توان گفت که ژنتیک در کنار محیط و یادگیری های اولیه و عوامل فشار آور زندگی همگی در علل بروز وسواس نقش دارند. امروزه بیشتر متخصصان در این زمینه، وسواس را یک اختلال چند بعدی در نظر می گیرند که هم عوامل زیست شناختی و هم عوامل روانشناختی در ایجاد و تداوم آن نقش دارند. در هر حال صرف نظر از علل ایجاد کننده ی این اختلال، تعدادی درمان دارویی و روانشناختی امیدوار کننده برای وسواس وجود دارد. در تشخیص افتراقی وسواس فکری عملی باید توجه داشت که این بیماران معمولا دارای آسیب شناسی های همراه با وسواس هستند که تشخیص های دیگری را مطرح می کند. تشخیص افتراقی وسواس از سایر اختلال ها دشوار است زیرا وسواس به میزان زیادی با اختلال های دیگر همراه است؛ تعدادی از اختلال های دیگر هستند که علایمی مشابه با علایم وسواس دارند؛ و اصطلاح وسواس فکری و رفتارهای اجباری در گفتارهای روزمره ی ما جای گرفته است. اکثر معیار های تشخیصی در DSM مبین این است که یک تشخیص اختصاصی تنها زمانی صورت می گیرد که علایم یک بیماری را نتوان در سایر اختلال ها بهتر گزارش کرد. اما در هر صورت نسبت دادن یک علامت به وسواس و نه به یک اختلال دیگر، کار چندان آسانی نیست.