
ویژگیهای شخصيتى :
-
در خدمت ديگران
اين گروه افراد،تواناییهاى خود را براى ديگران صرف می كنند و براى آسايش و سلامتى ديگران تلاش می كنند و
اينگونه سعى دارند،اين فكر را در ديگران ايجاد كنند كه افرادى با ارزش هستند.
آنها با دست و دلبازى آنچه را كه دارند, با ديگران تقسيم می كنند و محبت و عشق افراد ديگر به آنها،فقط از طريق
رفتار شايسته آنها به دست می آيد.
دو هاى آزاد نشده در واقع انسانهاى ديگر را بد عادت می كنند، زيرا تلاش و رسيدگى بيش از حدى در مورد ديگران
می كنند، بدون اينكه از آنها درخواستى شده باشد.
يك فرد تيپ دو، زيركانه به دور آدم حلقه میزند و می گويد به من نياز داشته باش. آنها به روى آدم می افتند تا براى
آدم مفيد باشند. اطرافيان خود را كنترل می کنند ولى نه با فشار بلكه با كمكهاى خود.
آنها حتى وقتى فرصت و انرژی كافى ندارند. به محض اينكه كلمه احتياج را می شنوند همه انرژى خود را جمع میكنند تا به او كمك نمايند. اما بعد ناراحت می شوند و احساس می كنند از آنها سوء استفاده شده اسث.
مدام در حال كمك كردن به ديگرانند. افرادى نيكوكار هستند و اين بزرگترين توانايى آنهاست. اما كمك كنندگانى بى كمك هستند، آنها براى ديگران مسكن و براى خود دردسر هستند. دوست دارند همه افراد حرفهايشان را به آنها بزنند ، اما خودشان خجالت می کشند تا حرفهاى خود را به ديگران بزنند و معتقدند كه ” مرا هر كسى نمیتواند تحمل کند.”
اين افراد جذب بچه ها، به ويژه بچه هاى درمانده میشوند،زيرا می توانند نيازهاى آنها را برآورده سازند. اگر به بچه اى عشق بورزند غالبا آن بچه تجلى يكى از نيازهايى است كه او دارد. افراد تيپ دو ثروتمند، غالبا فرزند خوانده دارند،چون برايشان زيباست كه مورد نياز باشند. اين افراد به ديگران همانى را میدهند كه براى خود آرزومندند.
-
همراهى با ديگران
دهنده ها احساسات خود را با احساسات ديگران تطبيق میدهند و نيازهاى خود را بخاطر كسب عشق فراموش می كنند. اينها كودكانى بوده اند كه عشق و امنيت را با پرداختن به نيازهاى ديگران به دست آورده اند.
آنها به طور غير عمدى در وضعيتى قرار می گیرند كه خود را با ايده هاى ديگران موافق میكنند, به ديگران چهره ای را نشان میدهند كه آنها میخواهند.
دوها خود را به صورت چهره هاى متعدد تجربه میکنند ، آنها قادرند بر اساس نيازهاى افراد مهم زندگى، تغيير كنند و سرگردان هستند که خود واقعی شان کدام است.
وقتى با درخواستهاى افراد مهم زندگى روبرو میشوند، تمام علايق و زندگى خود را كنار می گذارند، چون نيازهاى خود را براى كسب رضايت ديگران سركوب می کنند ، میخواهند براى ديگران ضرورى باشند.
آنها اظهار میدارند كه مثل آنچه ديگران می خواهند، بودن ، ساده است ولى اينكه نيازهاى خود را بشناسند برايشان دشوار است. دوها نمی توانند نه بگويند و بيشتر از توان خود قول مساعد میدهند و اگر نتوانند قول خود را عملى كنند احساس گناه مى كنند.

-
نياز به محبت
دو ها به سوى افراد میروند و در جستجو پاسخى به اين سوال درونى خود هستند كه ‘” آيا مرا دوست خواهند داشت؟” آنها نياز فراوانى به محبت و تاييد دارند. میخواهند دوست داشته شوند،حفاظت شوند و براى ديگران مهم باشند. از نظر آنها بقاء انسان وابسته به تاييد ديگران است و مهمترين بخش حيات، برقرارى ارتباط با ديگران میباشد.
يك نگاه اهانت آميز يا تحقيركننده از سوى فردى مهم، احساسات دردناكى از تهى شدن و بى اعتبار شدن در آنها ايجاد میكند و با خود می گویند، بايد يك بار ديگر علاقه او را بدست آورم.
آنها از طرد شدن واهمه دارند و توجه جنسى آنها هم بخاطر تضمين تأييد از سوى طرف مقابل است. احساس اين افراد در مورد خود بستگى دارد به اين كه ديگران نسبت به آنها چگونه واكنش نشان دهند. آنها عميقا خواستار دوست داشته شدن از طرف ديگران هستند. در يك جمع به دنبال اين هستند كه ببينند چه كسى به آنها نگاه كرده يا به آنها لبخند میزند, بعد به طرف او میروند. آنها نياز به تأييد اغراق آميز ديگران دارند.خوب بودن براى تيپ دو يك طبقه بندى اخلاقى نيست ( بر خلاف تيپ يك ). اينها بيشتر میخواهند كه دوست داشتنى و مؤثر باشند.
تيپ هاى 2 ، 3 ، 4 انسانهايى هستند كه از بيرون هدايت شده و آرامش و آسايش آنها در گرو اين است كه از بيرون چگونه به آنها عكس العمل نشان داده میشود. وقتى ديگران متوجه فرد تيپ دو نيستند، آنها مثل ماشينى میشوند كه بنزين ندارد،همه كار میكنند تا توجه ديگران را به خود جلب كنند.
افراد تيپ دو با علاقه در مورد روابط انسانى و عشق سخن میگويند، چون خودشان آرزومند دوست داشته شدن هستند.
انتقادات تند و تيز و مستقيم،میتواند زمين زير پاى آنها را خالى كند. بنابراين اگر بخواهيم به يك تيپ دو كمك كنيم
بايد محتاطانه و آرام پيش برويم و تا انتها اين اطمينان رابه آنها بدهيم كه هنوز دوستشان داريم، بايد به افراد تيپ دو فرصت داد و از آنها پشتيبانى كرد تا نيازهاى خود را شناخته و آنها را جدى بگيرند.
-
ارتباطات
آنها احساس میکنند كه بخشهاى مختلف وجودشان در ارتباط با افراد مختلف به كار گرفته میشود ، بنابراين دوستان متنوعى دارند. براى اين افراد بودن با دوستان متنوع و متعدد خود، در يك محل دشوار است و همه آنها را نزديكترين دوست خود میدانند. از نظر آنها هركسى كه در دسترس باشد، فردى مناسب براى برقرارى ارتباط است.
آنها اظهار میدارند كه برايشان سخت است كه در ارتباطات متفاوت،ء هويتى ثابت داشته باشند و خود واقعیشان در اين ميان گم میشود و چون در حال تغييرند تا نياز افراد ديگر را ارضا كنند، شخصيتى چند وجهى پيدا میكنند.دو ها انتظار دارند آنچه را كه به ديگران میدهند، از آنها دريافت كنند. اگر تولد كسى به يادش میماند،انتظار دارد تولدش به ياد ديگان بماند. اگر نتايج كارهايشان به خودش برنگردد، شروع به شكايت ميكند.
در هر ارتباطى بخشى از خود را درگير میبيندد و بنابراين از اينكه طرف مقابل همه وجود آنها را بخواند، براى آزادى
دست به تلاش ميزنند.
وقتى يك فرد تيپ دو ناراحت باشد، میتواند بدون كلمه اى جو يك را مسموم كند. وقتى از او سوال ميشود كه
ناراحتى؟ ميگويد : ” نه من چيزيم نيست, بايد چيزيم باشه؟ “
گاهى همين افراد نيازمند عشق و تأييد و ناز و نوازش،ممكن است بخواهند به همه ثابت كنند چقدر مستقلاند و كارى
كه دلشان میخواهد را انجام میدهند.
به طور ناخداگاه رفتارهاى اغواگرانه دارند و وقتى با درخواستى روبرو میشوند، از خود دفاع می کنند. مثلا در تعويض لباسهاى خود نزد ديگران مراقب نيستند ويا موضوع صحبت را معطوف به عشق و نظاير آن می کنند، بدون آنكه متوجه باشند كه اين اعمال پیامهاى جنسى براى طرف مقابل دارد. انگيزه آنها از رفتارهاى اغواگرانه اين است كه مورد توجه باشند و از نظر فيزيكى براى ديگران خواستنى باشند، بيش از آنكه خواستار توجه عمومى باشند،علاقمندند كه از نظر جنسى مورد توجه قرار گیرند.
-
عشق
اغلب آنها يك مثلث عشقى را تشكيل میدهند و انتخاب يكى از ميان دو عاشق برايشان دشوار است.
آنها خواهان وابستگى رمانتيك به مردى بزرگ هستند. نيازهاى عاطفى اين افراد ظرافت سكسى و دلبستگى است. اگر ببينند در اطرافشان دو نفر روابط رمانتيك دارند، سعى میكنند روابط آنها را توسعه دهند،اما اگر ببينند در اين رابطه خودشان كسى را از دست میدهند با حيله هاى ظريف و دقيق سعى میكنند از گسترش آن رابطه جلوگيرى كنند.
غالبا رمآنهاى عاشقانه میخوانند، از نظر آنها زندگى بدون عشق نيمه كاره است. قسمت تاريك دو هاى آزاد نشده، عشق غير واقعى و غلط است. غرورشان در اين است كه فكر میكنند اين عشق واقعى است. آنها در روابط دو نفرى احساس تملک میكنند و گاهى به دنبال كسى میگردند كه ضعيفتر و وابسته تر باشد ( زن تيپ دو و مرد معتاد ). اما دو آزاد شده قادر به عشق واقعى است و ديگر نقش يك فرد از خود گذشته را بازى نمی کند.
-
خشم
وقتى كه يك ارتباط رشد كرد،اغلب با خشم، انفجارهاى هيستريكال رخ میدهد كه ناشى از جنبه هايى از وجود است كه فراموش شده است. آنها گاهى میخواهند آزاد شده و هر كارى دلشان میخواهد انجام دهند.
دو آزاد نشده وقتى صدمه میبيند، گاهى میتواند خود را همچنان مهربان و منصف نشان دهد و گاهى میتواند به آن فرد صدمه وحشتناكى بزند.
-
تنوع طلبى
آنها وقتی مدتی با کسی هستند،راغب میشوند با شخص دیگری باشند.اظهار میدارند که هر کدام از اطرافیان و دوستانم يک وجه از شخصيت مرا كامل می کنند.
وقتى تنها هستند،فضا براى انها بسيار تنگ میشود. در تنهايى و در مكاشفه درون خود احساس ترس پيدا می کنند، چون در تنهايى ديگر كسى نيست كه تأييدشان كند و ممكن است از خود هيچ چيز پيدا نكنند.
-
دوست دار افراد قدرتمند
دو ها جذب افراد قدرتمند میشوند و میخواهند از سوى آنها دوست داشته شوند. دوست دارند كه يار نزديك يك فرد
صاحب قدرت در كار باشند، آنها بيشتر مايلند كه قدرت پشت پرده باشند. مثلا ترجيح مى دهند مشاور رئيس جمهور باشند تا خود رئيس جمهور . اين افراد وقت زيادى را با افراد كم قدرت نمی گذرانند.
-
عدم توجه به درون
توجه به نيازهاى روانى درونى میتواند در اين افراد اضطراب زيادى ايجاد كند. اعمال مستقلانه در آنها اضطراب ايجاد می کند، به ويژه اگر اين عمل مخالف فرد ديگرى باشد.
دو ها نيازهاى خود را سركوب میكنند و آن را در ديگران مى بينند. تله تيپ دو، تواضع و چاپلوسى است. خودشان را تکذیب میکنند تا بتوانند مورد قبول واقع شوند.
-
غرور
گناه اصلى تيپ دو غرور است. اين غرور و تكبر و خودپسندى متفاوت است. غرور اين افراد،به این معنى است كه فكر میكنند همه به كمك أآنها احتياج دارند.” من دوست داشتنى تر و مهربانتر از همه هستم،عشق من دنيا را نجات میدهد و بدون من، شما نمیتوانيد كارى از پيش ببريد “

محسنات تيپ دو
اين افراد میتوانند در مردم احساس خوبى ايجاد كنند،آنها قادرند بهترين چيزها را در ديگران بيرون بكشند. میتوانند
از طريق شوخى و سرگرمی، مشكلات را ساده نمايند.در نقش حمايت كننده،شادترين فرد هستد و حاميان خوبى براى دوستان میباشند.
زمانى را براى بهم رساندن افراد صرف میكنند.
روزهاى تولد و اعياد به يادشان سپرده میشود و در مورد آنها فكر كرده و براى تهيه هداياى مربوطه تلاش میكنند.
نيكوكارند،كمك رسانند، به آسايش ديگران فكر می کنند.
اگر در بين انسانها افراد تيپ دو نبود،شبكه اجتماعى روابط انسانها از هم گسسته میشد.
ثمره روحى -روانى افراد تيپ دو افتادگى و فروتنى است. فروتنى، غرور شفا يافته و سالم است. دو هاى رشد يافته،می دهند، بدون آنكه بخواهند بگيرند.
دوهاى آزاد شده ارزش واقعى خود را میشناسند و نياز ندارند كه مدام مورد تأييد واقع شوند. دو هاى آزاد شده هرگز حاضر نيستند ديگران دردهايى را كه خودشان متحمل شده اند،بچشند و اين زيبايى و قدرت اوست.
محيط هاى جذاب
هر موقعيتى كه در آن همكار يا معاون، رهبرى قدرتمند باشند. هوا خواه يك معلم مذهبى يا يك گروه خاص؛ مشاور
رئيس يا مدير كه كارها را هدايت می کند. حمايت از محرومان، متخصصان كمك كننده.
كارهايى با مضامين جنسى: آرايشگرى .هنرپيشه اغواگر ، آوازه خوانى،عشق مثلثى.
محيطهاى غير جذاب
موقعيتها يا كارهايى كه تأييدى به دنبال ندارند.
دو هاى مشهور :
مدونا (يك زن سكسى)
الويس پرسلى
اليزابت تيلور
مرى مگدالن
جرى لوئيز
دالى پارتون
سمبلها و نشانه ها :
- گربه : سمبل دودلى يا دمدمى بودن آنها ، گربه ها قابل انعطاف هستند.
- الاغ : صبورترين حيوان باربر ، چيزى را حمل میکند كه ديگران بر دوشش گذاشته اند. سمبل تواضع.اگر الاغ خسته شود جفتك می اندازد و اگر سرحال باشد حاضر است روى يخ راه برود.
- توله سگ : توله سگ ليس میزند، سمبل عشق تيپ دو، عشق تحميلى و مانع آزادى و راحتى ديگران
كشور :
إيتاليا : ايتاليايی ها سمبل توجه و آمادگى براى كمك هستند و تنها ايجاد چنين تصويرى مهم است. انسانهايى گرم و با محبت.
رنگ:
قرمز : نشانه زندگى، نيرو و شور، رنگ عشق و شهادت (با مضامين خشونت).
© تاريخچه خانوادگى :
دوها كودكانى بوده اند كه بخاطر نمونه و با صفا بودنشان دوست داشته اند، آنها به سرعت ياد گرفته اند چه كارى كنند تا نيازهاى بزرگترشان را برآورده سازند و جذب زندگى بزرگتر شده اند.
بچه هاى دوست داشتنى بوده اند كه محبت خود را نثار ديگران می کرده اند و اين خصيصه ى آنها مورد توجه بوده است.احساس می كرده اند كه بايد مفيد باشند تا ديگران به آنها عشق بورزند.
اغلب كودكانى بوده اند كه بايستى از نظر هيجانى و عاطفى از والدينشان حمايت می كرده اند.
آنها با دادن سرويس به ديگران آنها را مجبور می كرده اند كه به آنها سرويس دهند. چنانچه به نيازهاى خودشان می پرداختند، كسى دوستشان نداشته و آنها عادت كرده اند با اغواگرى،توجه ديگران را به خود جلب كنند.
© راه هاى رهايى :
- راه اصلى رهايى اين افراد، پيدا كردن خود واقعى از طريق مشاهده ى درون و توجه به نيازهاى سركوب شده است.
- تمايلات خود را براى دستكارى كردن ديگران كشف كنند.
- توجه به تلاطم بين غرور و تواضع در خود.
- شناسايى موارد تملق كه اغلب ناشى از اضطراب است.
- توجه به اين نكته كه مايل است قدرت را به ديگران بدهد.
- توجه به اين نكته كه مايل است خود را بدون كمك نشان دهد.
- كشف خشم در خود جهت پیشگيرى از نشانه هاى سايكوسوماتيك(روان تنى) و نشان دادن خشم.
- صحبت با فردى مورد اعتماد و اطمينان درباره خود.
- سعى كند كه در تلاش براى دريافت تاييد ديگران نباشد.
- تمرين در گفتن ” نه “
- ياد بگيرد كه نيازهاى خود را مشخص و واضح بيان كند.
- كمك كردن بدون داشتن انتظار.